پارسا جـ❤ـونم ، نفسـم ، عشقـمپارسا جـ❤ـونم ، نفسـم ، عشقـم، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

ღஜღ پارسا کوچولوی مـــــــا ღஜღ

این حس قشنگو مدیون تو هستم...

چـِشمآنـَتـــــــ بـآ مــَـטּ چـِـہ میـکــُنـב وَقـتــے‌ کــِہ نـِـگاهَـــم میکـُنے‌ چـِنـآטּ בِلـــَ ـم اَز بــــرق نِگــآهَـتــــــــ  میلَـــــرزَב...! ڪـِـہ حِـــس میکـُنـَـــم چـِقـَــــבر زیـبـآستـــــ فــَــدا شـُـدטּ بـــَـراے‌ چــِشـم هـآیـے‌ ڪـِـہ تـَـمــــــآم בُنیــآستـــــ..   ...
12 بهمن 1392

من برای تو دعا میکنم و تو برای من دعا کن

جــــــــــــان مــــــــادر: من برایت دعا میکنم که  هیچگاه چشمهای زیبای تو را در انحصار قطره های اشک نبینم و تو برایم دعا کن ابر چشم هایم همیشه برای تو ببارد من برایت دعا میکنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم و تو برایم دعا کن  که هر گز بی تو نخندم من برایت دعا می کنم  دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و  بوی بهار را دارد ، همیشه از حرارت عشق گرم باشد و تو برایم دعا کن دستهایم را هیچگاه در دستی بجز دست تو گره ندهم من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم ...
5 خرداد 1392

یه لحظه و ساعت ناب

گل پسرم پارسا جان تا این لحظه ٢ سال و ٢ ماه ٢ روز و ٢ ساعت و ٢ دقیقه و ٢ ثانیه سن دارد   ...    احساسم را با تو تقسیم نمیکنم بلکه آن را به تو تقدیم میکنم تمام احساسم را تمام عشقم را من برای سالها مینویسم...  سالها بعد كه چشمانت عاشق میشوند... افسوس كه قصه ی مادر بزرگ راست بود... همیشه یكی بود یكی نبود...   ...
17 اسفند 1391

عاشقانه با تو...

 مهربانی  کودکم: خواستم مهربانی را یادت دهم، تا این دنیای سرد ویخ زده را آنچنا ن  گرم کنی که گلهای شادی همه جا برویند؛ اما توخود مهربان بودی وبه من دوباره آموختیَش. وقتی که زانوی غم بغل گرفتم و چهره ی تو نا آرام شد... وقتی که سردرگریبان بردم و تو با دستهای کوچکت نوازشم کردی ... وقتی که ازدرد آه کشیدم وسراسیمه به سویم شتافتی و تا لبخند را برلبانم ندیدی،  مهرت را دریغ نکردی. حال اگر روزی از من خواستی که مهربانی را برایت نقاشی کنم...   زیباترینم:  صورت تو را خواهم کشید. تو که به من آموختی مهربانی آموختنی نیست، ...
1 خرداد 1391

عاشقانه با تو...

¸.•* مینویسم از تــــــو`*•.¸  برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ،  اگر نباشی دیگر نیستم   تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود  عشق تو ، حضور تو، به من نفس میدهد، هوای بودن تو   تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام هستی همین که میدانم تو را دارم ، به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام  و این است آغاز زندگی من ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو میمیرم    آری  این دوست داشتن است &...
5 ارديبهشت 1391

عاشقانه با تو...

 تو را به رخ تمام شقایق ها میکشم و میگویم : تا گل من هست زندگی باید کرد    میخواهم برای تو بنویسم ،میخواهم از عشق بنویسم   از عشقی که با تو قلبم را به خود وابسته کرده است از تو مینویسم ای همنفسم ، نمی نویسم که مثل یک خاطره بماند  مینویسم که جاودانه بماند حرفهای عاشقانه ام هر چه بین ماست خاطره نیست ، یک حرف دل عاشقانه است  عزیزم بخوان آنچه که برای تو نوشته ام ، درک کن آنچه که در قلبم میگذرد و حس کن، حس کن که چقدر برایم عزیزی ای نازنینم... میخواهم برای تو بنویسم ، تا شبهای تنهایی بخوانی حرفهای مرا تا دیگر احساس ...
8 بهمن 1390

عاشقانه با تو...

      از مهر مادری شنیده بودم و از محبت بیدریغش ولی اکنون که آن را به چشم دیدم شاید به جنون نزدیکتر بدانمش تنها میدانم که تو فرزند من هستی و با تار و پود عشق   درجان من ریشه دواندی. زیباترینم: تا پایان عمر همراهت هستم       کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه  خودت می دونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه   کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم    میگم وای ....چقدر سرده میام دستاتو میگیرم  یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم  از این جا تا دم در هم بری دلشوره ...
11 آبان 1390

عاشقانه با تو...

برای تو می نویسم... برای تويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست... برای تويی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست ... برای تويی كه احسا سم از آن وجود نازنين توست ... برای تويی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد... برای تويی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است... برای تويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است...     برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...       برای تويی كه غمهایت معنای سوختنم است... برای تویی که آرزوهایت آرزویم است...   ...
26 شهريور 1390

عاشقانه با تو...

  ♥ من همه نیلوفران را فرش راهت میکنم ♥ ♥  من جهانی را فدای یک نگاهت میکنم  ♥            همین بسمه ... همین که تو اینجا کنار منی‚ همین که کنارت نفس میکشم همین که تو میخندی و من‚ فقط کنار تو از غصه دست میکشم همین که تو چشمای من زل زدی نگاهت پناه دل خستمه نمیخوام که دنیا بهم رو کنه‚ همین که کنار منی بسمه من حتی به این حدشم راضیم‚ که باشی کنارم بمونی فقط واسه من فقط بودنت کافیه‚ دیگه هیچی جز این نمیخوام ازت واسه من فقط بود...
11 شهريور 1390