اولین راه رفتن پارسا در پارک و ...
در آغوشم که میگیرمت، آنقدر آرام میشوم که فراموش میکنم باید نفس بکشم... پارسا كوچولوی خونۀ ما، دلخوشی ما، هستی و بود و نبود ما... داری كم كم بزرگ میشی... آقا ميشی... مستقل میشی ! خوشگل مامان، از اوایل ١١ ماهگی كم كم راه افتادی و با قدمهای كوچیکت خونۀ ما رو پر از شادی كردی. دیگه تو اون پارسا کوچولویی نیستی که مدام توی بغلمون بودی و تا میزاشتیمت زمین گریه میکردی. الان دیگه فقط میخوای روی زمین راه بری و دیگه توی بغلمون یک لحظه هم نمیمونی. چون راه افت...