پارسا جـ❤ـونم ، نفسـم ، عشقـمپارسا جـ❤ـونم ، نفسـم ، عشقـم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

ღஜღ پارسا کوچولوی مـــــــا ღஜღ

17 ماهگی پارسا جیگر و عکسهای شمال(قسمت اول)

برقرار باشـی و سبز، گـل من تـازه بمون! نفسم پیشکش تو، جای من زنده بمون! سلام به همه دوستهای خوبم و همینطور پسر گلم . امیدوارم همه خوب و سلامت باشین. گل پسر نازم 14 خرداد ماه 17 ماهه شدی. توی این ماه پیشرفتهات فوق العاده زیاد بود و هر روز باعث شگفت زدگی بیشتر ما شدی. مخصوصا توی مسافرتمون که نشون دادی چقدر بزرگ شدی و همه چیز رو میفهمی و درک میکنی. توی حرف زدن خیلی پیشرفت کردی. جمله هایی رو میگی که فکرشم نمیکردم توی این سنت بتونی به زبون بیاری. استقلالت رو کاملا به اثبات رسوندی و فقط خودت باید غذاهات رو نوش جان کنی. شاید خوردن یک کاسه سوپ کوچیک توسط خودت 1 ساعت طول بکشه و کاملا سرد بشه و از دهن بی...
8 بهمن 1391

23ماهگی( اوج شیرین زبونی دلبرکم)

تكرارِ اسمـِ تو ايـن روزهـا حادثــه ی تكــرارﮮ زندگــی مـن است ... هيچ ديوانه اﮮ از ايـن همه تكرار ... به اندازه ی مـن ، لذّتــ نخواهد بــرد !! برگ گلم سلام: امروز 14 آذرماه 23 ماهه شدی. یعنی الا درست یک ماه مونده به تولد 2سالگیت و اصلا باورم نمیشه منی که از یک ماهگیه تو شروع کرده بودم برات به نوشتن، حالا دارم حرف از 2 سالگیت میزنم...  و هیچ حرف دیگه ای نمیتونم بگم جز ، خدایا هزاران بار شکر،شکر، شکر... امسال روز تولدت دقیقا مصادف شده با روز اربعین حسینی .                ...
14 آذر 1391

(22 ماهگی ) پایان شیرخوارگی گل من

تموم دنیای من سلام: این روزها که داره میره تا دو ساله بشی خیلی سریع داره می گذره و احساس می کنم منی که میخوام ماهگردت رو بنویسم  بهش نمیرسم و با خودم می گم مگه دیروز نبود 21 ماهگیت رو نوشتم. چه زود 22 ماهگیت هم تموم شد. پسرم زمان داره خیلی سریع می گذره و  شما هر روز داری بزرگتر میشی و البته با نمکتر و شیطون تر. شیرین زبونیهات اینقدر زیاد شده که حد نداره . بابا مسعودت رو (بابا جان ) صدا میزنی و من رو هم  (سمانه جان). دوتا دندون آسیاب پایینت همزمان با هم بیرون اومدن و خیلی اذیتت میکنن.  دیگه پوشکت نمیکنم مگر مواقع خاص و حیاتی.   ١٠ آبان آخرین روز...
14 آبان 1391

21 ماهگی نفسم

تو هوایی که برای یک نفس، خودمو از تو جدا نمیکنم تو برای من خوده غرورمی... من غرورمو رها نمیکنم عزیز دردونۀ مامان سلام:  چهاردهم این ماه ١ سال و ٩ ماهگیت  هم تموم شد. حالا فقط ٣ ماه دیگه مونده تا تولد ٢ سالگیت. این روزها احساس میکنم باید خیلی مراقب رفتارم باشم چون تمام حرفها رو زود میگیری، تمام رفتار منو زیر نظر داری و تمام کارایی رو که میکنم به خودم بر میگردونی. توی این شبای بلند پاییز که خیلی دلگیر و خسته کنندست، تو همدم ومونس خیلی خوبی واسم هستی که بهم انرژی و روحیه خیلی زیادی میدی. اگه باهام همکاری کنی میخوایم از شروع ٢٢ ماهگیت دورۀ شیرخوارگیت رو به پایان برسونیم.خدا کنه خیلی س...
17 مهر 1391

20 ماهگی قشنگترین خلقت خدا

نگاهت را قاب میگیریم در پس آن لبخند که به من شور و نشاط زندگی میبخشد سلام آرومه جونم: یه دونه پسرم ، خیلی زودتر از اونی که فکرشو میکردم بزرگ شدی. شدی یه پسر مهربون و تودل برو. اینقدر با محبتی که بعضی وقتها پیشت کم میارم. آخه یه کوچولوی 20 ماهه اینقدر احساساتی میشه؟ گل مامان مهمترین اتفاقی که توی این ماه برات پیش اومد جوونه زدن یه دندون جدید (پنجمین دندون) بود که بعد از 6 ماه انتظار بالاخره نیمۀ مرداد ماه در اومد و ما رو کلی از نگرانی در آوردی.  بلافاصله بعد از اون دو تا دندون دیگه هم توی فک بالا در آوردی و ما رو کلی خوشحال کردی. حالا که ۲۰ ماهه شدی من بازم متوجه تغییرات زیادی ت...
16 شهريور 1391

18 ماه مادرانه، عاشقانه، کودکانه

نــفس، شاید دلیلی باشد برای زندگی اما....... بی شک تــــو بهانه آنی....... مهربون پسرم سلام: گل قشنگم انگار همین دیروز بود که داشتم از ٦ ماهگیت و شیطنتها و واکسنتت مینوشتم حالا دقیقا ١ سال از اون رو میگذره. نمي تونم بگم روزهای با تو بودن تند گذشت يا كند . هر چی بود عالی گذشت . روزهایی پر از شادی و هيجان و شگفتی . روزهایی پر از بچه داری و خستگی . روزهای عشق و يكرنگی . روزهای تكرار نشدنی ... چقدرخوشحالم که داریم به 2 سالگیت نزدیک تر میشیم،خوشحالم از اینکه روز به روز حرفای من رو بهتر میفهمی و واکنش نشون میدی . مثل طوطی همه چیز رو تکرار میکنی، نمیدونم که چقدر باید از خدا تشکر کنم به خاطر ت...
15 تير 1391

دنیای این روزای تو ...(16 ماهگی)

  چشمـــــاے مهربون تـــــــــو منو به آتیش میــکشـــــــه  نوازش دستاے تـــــــــو عادته ترکم نمیــشـــــــه  تـــــــو دل انگیزترین حادثه در عمر منے که وجودت همه از عشق پر است سلام شاهزادۀ کوچولوی من: نفسم ،امروز ١٦ ماهه شدی. هر وز که میگذره داری شیرینتر از روز قبلت میشی. بهم خیلی وابسته تر شدی حال دیگه نمی خوای حتی یه لحظه هم از کنارت دور شم. وقتی میرم تو آشپزخونه بدو بدو دنبالم میای و هی منو صدا می کنی و قتی ندونی تو کدوم اتاقم فوری هل میشی و وسط خونه با اون دست و پاهای کوچیک و نازت هی این ور و اون ور میری و دنبالم می گردی. وقتی کنارت نشستم چند وقت به چند...
14 ارديبهشت 1391

گل پسره 15 ماهه...

همۀ‌وجودم سلام عیدت مبارک نفسم: پسر کوچولوی من! پانزده ماهه شدی عشق من! حالا دیگه خیلی فهمیده شدی... روز به روز بیشتر عاشقت می شم، عاشق خنده هات و شیرین کاریهات. وقتی باهات صحبت میکنم و تو اون چشمهای قشنگت نگاه میکنم میبینم که کاملا حرفهام رو میفهمی... ناز کردن رو یاد گرفتی و با نازی نازی و ناز کردن ما، دل از ما میبری... عزیز دردونۀ مامان از لحظه های قشنگ این ماهت بگم...                            واسه خودت داری مردی میشی کارای آدم ب...
15 فروردين 1391

14 ماهه شدن پارسا جیگر

یكى در آرزوى ديدن توست يكى در حسرت بوسيدن توست ولى من ساده و بى ادعايم تمام هستى ام خنديدن توست                         همه بود و نبودم امروز 14 ماهه شدی يعني الآن دقيقا 420 روزه كه اومدی پيشمون... يعني الآن 10 هزار و 80 ساعته كه شادی اومده توی خونمون... يعني الآن 604 هزار و 800 دقيقه از زمانی كه خدای مهربون يكی از بهترين بنده های خودش رو مهمون خونمون كرد می گذره... يعني الآن ۳۶ ميليون و ۲۸۸ هزار ثانيه هست كه خدا رحمتش رو شامل حال ما كرده... ...
15 اسفند 1390