دنیای این روزای تو ...(16 ماهگی)
چشمـــــاے مهربون تـــــــــو منو به آتیش میــکشـــــــه
نوازش دستاے تـــــــــو عادته ترکم نمیــشـــــــه
تـــــــو دل انگیزترین حادثه در عمر منے که وجودت همه از عشق پر است
سلام شاهزادۀ کوچولوی من:
نفسم ،امروز ١٦ ماهه شدی. هر وز که میگذره داری شیرینتر از روز قبلت میشی. بهم خیلی وابسته تر شدی حال دیگه نمی خوای حتی یه لحظه هم از کنارت دور شم. وقتی میرم تو آشپزخونه بدو بدو دنبالم میای و هی منو صدا می کنی و قتی ندونی تو کدوم اتاقم فوری هل میشی و وسط خونه با اون دست و پاهای کوچیک و نازت هی این ور و اون ور میری و دنبالم می گردی. وقتی کنارت نشستم چند وقت به چند وقت سرتو بالا می کنی و نگام می کنی و بهم می خندی و من می فهمم که چه قدر در کنار من آرامش داری.
وقتی هم که خوابی و بیدار میشی یه نگاه به کنارت میندازی و وقتی می بینی کنارت خوابیدم دوباره با آرامش به خواب ناز میری . فرشته کوچولوی من با اون نگاههای معصومت چه قدر شیرینی.
وای که چه حالی داره یاد گرفتی بغل میکنی و بوس میکنی .گاهی اوقات که سرم مشغول کاری گرمه یکدفعه بدون مقدمه میای بغلم و بوسم میکنی و خستگی تمام روز از تنم میره و اون موقع است که من حسابی ذوق زده میشم
آخ که چه کیفی داره وقتی می دونم تو مال منی. مال خود منی . گاهی اوقات خیلی می ترسم ،می ترسم از اینکه انقدر دوستت دارم می ترسم خدا از دستم ناراحت بشه و یه روزی این احساسمو ازم بگیره واسه همین هر روز خدا رو هزار بار شکر می کنم که تو و این حس قشنگ رو بهم داده. عزیزکم عشق مامان به تو تمام نشدنیه.دوستت دارم زندگی من
کاش می تونستم بنویسم اون چیزی رو که از تو میبینم و اون احساساتی رو که عاشقانه از تو دریافت میکنم و یا توصیف کنم اون قلب مهربونتو که نه تنها من بلکه همه کسایی که تورو می شناسن و یا نمی شناسن هم همینو میگن...
خدایا:
تو آگاهی به همۀ اون حسی که تو دلم هست .شکر . شکر . شکر
نازنین من :توی این یک ماهه اخیر حسابی شیرین زبون شدی. با هر کلمه ای که از دهنت بیرون میاد انگار دنیا رو بهم میدن حال باباجون هم همینطوره.
دیگه خیلی چیزا می گی و خیلی حرفا برا گفتن داری...
اول از هم از چیزی میگم که خیلی خیلی خوشحالم کرده و واسم سورپرایز بزرگی بوده. اینکه چند روز پیش یک دفعه اسم مامان رو صدا زدی و منو صدا کردی: نِمانه(سمانه) ... و من یک دفعه داد زدم و گفتم پارسا جون چی گفتی مامان؟؟؟؟ و تو فرار کردی و از خجالتت بدو بدو رفتی توی اتاقت و منم دنبالت . وقتی گرفتمت اینقدر بوست کردم و چلوندمت که نگو. تو هم خودتو واسم لوس میکردی و قهقه میزدی
دل مامانی و می بری وقتی چیزی رو تو میخوای و بهت نمیدم، میشینی و توی چشمام نگاه می کنی و سرت رو کج میکنی و میگی:( نِمانه) اونوقت دیگه کیه که به حرف تو گوش نده همه ی زندگیم
اسم خودت رو هم به زیبایی هر چه تمام تر میگی ،
وقتی صدات بزنیم پارسا، تو هم جواب میدی: تا تا
وقتی من صدات بزنم( تا تا) بهت بر میخوره و جوابمو نمیدی
چشمت و از خواب باز نکرده سلام میکنی و میگی ( تلام)،
همچنین هر کسی که از راه برسه
که من عاشق این ادبتم .
تا شماره ٣ هم میشمری و میگی: إ، اٌ ،سه
دستای خوشگلتو میذاری روی گوشت و میگی الا ابر ( الله اکبر).
اسم بیشتر حیوونارو بلدی و عروسکهاتو صدا میزنی: پیشی، جوجو، هاپو، ....
امروز صبح هم یکدفعه بهم گفتی: ( آبّه بده) . و بعدشم گفتی( به به بده )و این واسه من خیلی جای تعجب داشت که تو دوتا کلمه رو کنار هم گذاشتی و ادا کردی.
وقتی چیزی کلافت کنه داد میزنی:( اٌه). و جدیدا هم وقتی از پس کاری بر نیای پیش خودت میگی: اٌ بابا ( ای بابا)
گوشی رو میگیری دستت اول شماره میگیری بعد میزاری روی گوشتو میگی : الو ..تلام.. اوبم...
خلاصه حسابی زبونت باز شده و روز به روزم داری پیشرفت می کنی.
توی ١٦ ماه زندگی با هم خیلی چیزها از هم یاد گرفتیم .
شاید اگه من نبودم ٬ تو همۀ اون چیزی که باید ٬یاد میگرفتی ولی
آموخته های من فقط و فقط با وجود تو میسر شد .
خدایا ممنونتم...
برای این دوست داشتنت فکرے بکن...
جا نمیشود در من!!!
16 ماهه شدنت مبارک عروسک قشنگم
بقیه عکسهای پارسا جونم توی ادامه مطلبه
عزیزم تو توی این ماه لذت بازی در پارک و با بچه های دیگه رو بیش از پیش تجربه کردی
و چقدر من از بودن با تو توی پارک و دیدن این همه خوشحالیت لذت می برم
مخصوصا وقتی که تاب تاب عباسی رو با زبون خودت برام می خونی
البته ریتمش کاملا درسته.
اینم از سرسره بازی های تو که تمام لذت دنیاست واست:
فدات بشم من که واسه مامان دست هم تکون میدی که ببینمت
اینجا هم قیافت در حالیکه داری شیطونی میکنی :
اینجا هم طبق معمول تل منو زدی به سرت وشدی پریسا خانوم :
و اینجا هم توی پارک کفشهای طفلی باباجون رو برداشته بودی وپا به فرار گذاشته بودی
و چهرۀ معصومانۀ تو وقتهایی که توی خواب نازی
چقدر خوبه که روزها با تو شب میشه و شبها در آغوش تو به پایان میرسه