یک هفته تا تولد بزرگترین عشـــــق
یک هفته تا تولد بزرگترین عشـــــق 
قشنگ ترین آفریدۀ خدای مهربون سلام به روی ماهت:
روز شمارم واسه رسیدم روز میلادت آغاز شده.البته خیلی وقته که شروع شده ولی دیگه علنی شده.
نزدیک به یک سال از بودن تو تو کلبه عشقمون می گذره......
با بودنت واقعا خوشحال و خوشبختم آخه تو خودت نمی دونی که بهترین هدیه الهی هستی،اصلا مگه خدا موجودی بهتر از تو هم می تونست بهم هدیه بده؟
تنها هفت روز مونده تا تولد یک سالگیت...
خودمونیما چقدر زمان با تو بودن و گذروندن با خنده هات زود می گذره...
از چند روز قبل تا حالا یه حس و حال دیگه ای دارم،همش تو حال و هوای اونروزا هستم.
اون روزهایی که تازه یاد گرفته بودی رد آدما رو با چشمای قشنگت دنبال کنی و من مثل بچه ها اینور و اونور میرفتم که تو منو دنبال کنی، ببینی، حس کنی.
روزی که تصمیم گرفتی بشینی و همه اعتراض میکردن که هنوز زوده، روزی که 4 دست و پا رفتی و خودت هیجان زده شده بودی، روزی که تونستی توی رورؤکت بشینی و بدویی ، روزی که تونستی بایستی، حالا که میتونی آسته آسته راه بری...
اونروزهایی که از یک طرف ذوق و اشتیاق واسه دیدن و بغل کردن تو داشتم و از یک طرف هم خاطرۀ بدی که با شروع ٩ ماهگی برام پیش اومد، که هنوز هم یاد آوریش اذیتم میکنه و دوست ندارم به خاطرم بیارمش.
خلاصه با مرور خاطراتمون، انگار همه چیز داره یه بار دیگه واسم تکرار میشه .
گل مامان چند وقته پیش زیباترین اتفاق عمرم افتاد.
مثل همیشه مشغول کارهام بودم و تو هم مشغول بازی با وسایل خونه. یه دستت به تخت بود و یه دستت هم به میز آرایش من و یک دفعه پاهات سر خورد و داشتی از عقب با سر میخوردی زمین، که یک دفعه واسه اولین بار داد زدی : مامان ... مامان...
منکه فکر میکردم دارم خواب میبینم ، شوکه شده بودم و نمیدونستم با سر بیام پیشت یا با پا... و این شیرینترین و زیباترین حس برای یه مادره که روزی از دهان بچش این کلمه رو بشنوه...
البته گل من تو از حدود ٧ ماهگی منو( ماما) صدا میکردی و تا چند وقت پیش هم( عسل). ولی اینبار سنگ تموم گذاشتی وزیباترین حس دنیا رو بهم هدیه دادی... 
ویه خبر خوب دیگه اینکه پسر گلم دیگه در آستانۀ یک سالگیت تونستی آسته آسته با پاهای نازت راه بری....هر روز به تعداد قدمهایی که برمیداری اضافه میشه... و این برای من یعنی همه چیز... یعنی آخره همۀ خوشبخی ها....
نازنینم ایشاا... همیشه تن ناز کوچولوت در پناه خدا سالم و سلامت باشه.
ایشاا... پست بعدی که میزارم ١٤ دی ماه راس ساعت ٩:١٠ صبح هستش... پست تولد...
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
