11 ماهگی + عکسهای آش دندونی
سلام فرشتۀ پاکم:
پارسای قشنگم، باورم نمیشه که کمتر از یه ماه دیگه به تولد یک سالگیت باقی مونده!!...تو کی 11 ماهه شدی گل من؟؟؟
چرا اینقدر زود؟ من هنوز طعم نوزادیت رو اونطور که باید وشاید نچشیدم...کم بود...خیلی کم.. ولی خدا رو شکر که به خوبی و خوشی گذشت.
خوشگل مامان، توی این ماهی که گذشت خیلی پیشرفت کردی، باهوشتر و زبل تر شدی. یه وروجک شیطون که از دیوار راست هم بالا میره.
الان دیگه ١ دونه دندون داری ، یه مروارید خوشگل. امیدوارم بقیه دندونهات هم راحت و به سلامتی در بیاد.
واسه راه رفتن خیلی تمرین میکنی، و همین چند روز پیش هم تونستی 20 ثانیه روی پاهای قشنگت بایستی و سه قدم هم راه بری... اگه بتونی به ترس و مهمتر از اون خندیدنت غلبه کنی بیشتر هم راه میری.
عاشق اینی که بری بین دو تا مبل قایم شی و بعد سرت رو بدی بیرون و دالی بازی شروع شه. به لغت نامه کلماتت : الله اکبر، دالی، عسل (اسم جدید مامانه)، تاتی ، و چیزهای نامفهوم دیگه(البته برای ما) ای هم اضافه شده.
وروجک من کشوها و کابینتها دیگه از دستت در امان نیستن، اینم نمونش:
پارسای نازم..میخوام بدونی که تمام کارهات و هر چیزی که به تو مربوط میشه برامون شیرین و قشنگه...هر چند به نظر بقیه عادی و معمولی بیاد...
پسرک قشنگم...اونقدر لبریزم ازت که گاهی خنده هات در باورم نمیگنجه. ساعتها بهت خیره میشم... کم میارم...
تو میدونی ، اینها رو میفهمی ... از چشمات پیداست... از خنده های یواشکی و قایم شدنهات و از لوس شدن هات... از ناز کردنات ... حتی وقتی خوابی... چه لبخند ماهی میزنی... تمام وجودم پر از شادی میشه... خم میشم صورتم رو به صورتت میمالم... ونفسهات رو بو میکنم.... میبوسمت... اونقدر که فکر میکنم الانه که بیدار بشی ... جون میگیرم... سبز میشم... و خدای مهربون رو هزار بار شکر میکنم...
چشمان او چشمان من را دوست دارد جان من است و جان من را دوست دارد
این خنده یعنی دستهای مهربانش آغوش من دستان من را دوست دارد
این خنده یعنی درد و غم تعطیل تعطیل چون صورت خندان من را دوست دارد
وقتی که می خندم به من می خندد انگار حتی لب و دندان من را دوست دارد
در پاسخ این خنده های عاشقانه صدها فرشته می شود مهمان خانه
جان من است و جان او را دوست دارم شادابی چشمان او را دوست دارم
دنیای من در دستهای کوچک اوست دنیای او دستان او را دوست دارم
با گریه هایش قلب من را می فشارد منهم لب خندان او را دوست دارم
می نوشم از عشق تو مهر مادری را
می پرورم این میوه یکدانه ام را...
ماهه شدنت مبارک همۀ امیدم
بعدا نوشت: امروز یعنی ٢٠/ ٩ /٩٠ دومین مروارید خوشگل پارسا جونم هم در اومد.
عکسهای آش دندونیه پارسا جونم در ادامۀ مطلب:
انار دونه دونه پسری دارم دردونه قشنگه مهربونه انار دونه دونه چند روزیه که بچم گرفتار دندونه
انار دونه دونه توی دهان بچم یه گل زده جوونه
گل نگو مرواریده مثل طلای سفیده
هیچ کس از این قشنگ تر جواهری ندیده
اینم آش دندونی گل پسرم:
از خاله جون هم بابت همۀ کمکهاو محبتهاش ممنونم ...
کادوی مامان بزرگ پارسا جون(مامانه بابا):
کادوی مامانی (مامانه مامان)
کادوی دایی و زندایی جون (وجه نقد)
کادوی خاله جون
دست همگی درد نکنه
میخواستم از دندون پارسا جون هم عکس بگیرم که وروجک نزاشت .