پارسا جـ❤ـونم ، نفسـم ، عشقـمپارسا جـ❤ـونم ، نفسـم ، عشقـم، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

ღஜღ پارسا کوچولوی مـــــــا ღஜღ

واکسن 6 ماهگیه گل من

1390/4/15 13:41
646 بازدید
اشتراک گذاری

فدای اون خنده هات

 سلام گل قشنگم:

 باالاخره 14 تیر هم گذشت و واکسن ٦ ماهگیت رو هم زدی.  صبح وقتی داشتیم حاضرت میکردیم خیلی خوشحال بودی آخه فکر میکردی میخوایم ببریمت گردش. واسه خودت بلند بلند میخندیدی و ذوق میکردی. و همین باعث میشد که من و بابا جون کلی دپرس بشیم.

خلاصه کلی به هم روحیه دادیم و راهی شدیم.

خیلی نگرانت بودم پسرم. لحظه شماری میکردم تا نوبتمون یشه زودتر برگردیم خونه.تا اینکه تو رفتی و دو تا آمپول زدن به اون پاهای خوشگلت. باور کن مامان جون که من و بابایی هردو با تمام وجودمون دردی رو که تو کشیدی حس کردیم.ولی چاره ای نبود عزیزم همه ی این کارا فقط واسه سلامتی خودت بود.

بعد که اومدی بیرون همه چیز یادت رفت و شروع کردی به خندیدن و شیطونی.و بابا جون ما رو گذاشت خونه ی مامانی تا تنها نباشیم. شما هم چند ساعتی خوابیدیو ما خدا رو شکر کردیم که همه چیز به خیر گذشته.

تا اینکه آخر شب یک دفعه بدنت داغ شد و شروع کردی به گریه کردن و جیغ کشیدن. همه نگرانت شده بودن و به نوبت بغلت میکردن و راه میبردنت ولی شما اصلا آروم نمیشدی. منکه دیگه داشتم از نگرانی میمردم زیر لب دعا میخوندم و خدا خدا میکردم.

تا اینکه بعد از یک ساعتی یه کم آرومتر شدی و خوابت برد.ولی از شدت جیغهایی کشیده بودی گلوت آزرده شده بود و تا صبح سرفه میکردی.

هنوزم گلوت درد میکنه و مدام سرفه میکنی.

خلاصه دیگه آمپول زدن تموم شد پسرم و اگه خدا بخواد رفت تا شش ماهه دیگه...

 EmoticonEmoticonEmoticon

دیروز هم وقتی باباجون اومد خونه واست  این اسباب بازی رو خریده بود تا شما خوشحال بشی. تو هم سوار این بز بامزه شده بودی و کلی کیف میکردی.

 

دلم با عشق تو عاشق ترین شد تمام لحظه هایم بهترین شد...         

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com     

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان جوجو طلا
19 تیر 90 15:04
خدا حفظش کنه گل پسرتون رو.
مامان ماهان
20 تیر 90 0:07
قربونت برم عزیزم خیلی درد داشت میدونم ولی باید بزنی تا قوی بشی عزیزم بوس بوس بوس
مامان فرشته
20 تیر 90 13:22
الهیییییییییییی قربونت برم من بیا خاله پاتو بوس کنه که اوخ شده ای آمپول بد بوسسسسسسسس
مامان ال آی
20 تیر 90 20:43
عزیزم من هم هر وقت دخترم رو میبردم بهداشت واسه واکسن ، دپرس میشدم یاد اون روزها افتادم
مامان پارساجونی
21 تیر 90 13:28
اخی عزیزم.الهی هیچ مامانی درد و بلای بچه ش رو نبینه.منم 3-4 روز دیگه باید واکسن یک سالگی پسرم رو بزنم برامون دعا کنید.از یه طرف شیرینی جشن تولد از طرف دیگه لخی واکسن 1 سالگی؟
نازنین نرگس نفس مامان
23 تیر 90 17:17
پارسا جون بپا خودت رو اخه ما شما رو لینک کردیمهر روز میام تو وبت هاای ول به پسر باحال
عمو روح الله
24 تیر 90 12:50
آخی یادمه عمو جووووون منم از گریه هات خیلی ناراحت شدم خوشکل پسر...