پسر هنرمندم
سلام عزیزدلم:
دیروز وقتی که باباجون داشت آهنگ میزد تو رو بردم پیشش تا هنرهای باباتو ببینی تو هم اینقدر ذوق کردی و دست و پا زدی تا بابا تو رو بغل کرد و تو دیگه سر از پا نمیشناختی
بعد هم که دیگه اینجوری مثل آدم بزرگها ژست گرفتی تا من ازت عکس بگیرم...
اینجا هم که دیگه طاقت نیاوردی یه جا بشینی و تو هم مشغول آهنگ زدن شدی البته به سبک خودت...
اللهی قربون اون ژستت برم مرد کوچولو من...
تمام خونه پر میشه
از این تصویر رویایی
تماشا کن تماشا کن
چه بی رحمانه زیبایی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی