سه ماهه شدن گلم

       پارسای من با خنده های زیباش به استقبال چهارمین ماه زندگیش رفت  

 نمیتونم احساسم رو بعد از دیدن اولین خنده هاش بیان کنم. فقط اینو میتونم بگم که یکی از زیباترین  لحظات زندگیمه . وقتی که پارسا میخنده انگار هیچ غم و غصه ای تو دنیا وجود نداره. پسر کوچولوی من صبحهاش رو با خنده  آغاز میکنه. خنده های صبحش شده صبحانه من.

    پارسای من به شدت بغلی شده. تازه تنها به هر طور بغل کردن هم رضایت نمیده. باید طوری بغلش کنی که  راحت بتونه همه جا رو ببیننه و سرش به تمام جهات بچرخه.البته من و بابا جونش دربست در اختیارشیم.  به شدت هم وابسته به پستونکشه.  کوچولوی من عاشق اتاقشه.   دوست داره ببریمش تو اتاقش و اسباب بازیهای رنگارنگش رو تماشا کنه. تازگیها تا من و میبینه میشناسه و بهم میخنده. نمیدونید چقدر خوشحال میشم انگار که هیچ غمی تو دلم نیست و رو هوا بال میزنم. خیلی دوست دارم که لپای لطیفش رو به لپم بچسبونم و باهاش حرفهای عشقولانه بزنم. اونم فکر کنم از این کار خوشش میاد چون کاملا آرومه و به حرفام گوش میکنه. یه کار دیگه رو هم خیلی دوست داره, دو تا دستاش رو بگیری و بلندش کنی.

    پسر نازم:

   تو دیگه منو  با هر لباسی که باشم میشناسی... بابا رو هم به خوبی میشناسی.. وقتیکه از سر کار برمیگرده بهش میخندی و آغوشش را میخواهی. نمیتونم شادیم رو در این لحظات بیان کنم. اما سعی میکنم  تو و  پدرت رو لحظاتی تنها بگذارم... 
عاشق صدایت هستم وقتی که با من حرف میزنی کاش میتونستم بفهمم چی میگی. اما میدونم حرفهات همه از  دوست داشتن و محبته...

  پارسای من:

    نمیدونم میدونی که چقدر دوست دارم. میدونی که چقدر برام مهمی!!! چقدر به تمام مراحل زندگیت فکر میکنم. اینجا مینویسم که هر موقع خوندی بفهمی که تا اونجایی که توان داشته باشم برای تربیت و بهتر زندگی  کردنت تلاش میکنم.   ميخوام كه تو با تمام تواناييهايی كه خدای مهربون بهت داده خودت هم  تلاش كنی كه انسان باشی... منم در كنارت باشم و از تو شيوه از نو ديدن رو ياد بگيرم... كمكم كن پسرم.

   من مسئول تو گل كوچولو هستم. مسئول هستم كه به تو ياد بدم همه چيزهايی رو كه تو اين دنيای بزرگ ياد  گرفتم. بهت ياد بدم كه بايد استوار و قوی و باپشتكار باشی  تا بتونی تو بازی روزگار برنده باشی. ياد بدم كه برای چيزای خوبی  كه ميخوای  بايد تلاش كنی...

  و اما حرف آخر من:

   پارسا جان!!! پسر مهربونم. تو هم با اون قلب كوچك اما پاك و مهربونت كه ضربانش برای من آهنگ  زندگيه، از خدای مهربون، از خدايی كه بهت فرصت حيات و خوب بودن رو داده سپاسگزاری كن و ازش بخواه كه راهنمات باشه و خودش راه درست زندگی رو بهت نشون بده.

     پسرم سه ماهه شدنت مبارک

عکسها در ادامه مطلب:

پارسا و فاطمه و آقاجون

پارسا و دختر خاله جون کنار آکواریوم باباجون

پارسا جون توی تخت خوابش همیشه احساس آرامش میکنه

وقتی آقا پارسا میتونه بشینه...