چهار ماهه شدن گل من
فرشته ی آسمونم سلام:
ای تماشایی ترین مخلوق خاکی در زمین
آسمانی میشوم وقتی نگاهت میکنم...
عزیزم دیروز مرحله ی واکسن زدن رو که برای من و بابا جونت معظلی شده بود گذروندیم. خدا رو شکر نه تب کردی نه بد غلغی کردی. درست عین واکسن ٢ ماهگیت. فدات بشم که طاقتت در برابر واکسن بیشتر شده مرد مامان. خلاصه پرونده واکسن 4 ماهگی بسته شد دیگه رفت تا ٦ ماهگی گلم. خدا رو هزاران بار شکر میکنم که تو گل من اینقدر صبور و قوی هستی و کوچکترین اذیتی برای ما نداری.الانم که مثل دسته گل خوابیدی. خدا حفظت کنه مامانی.
خدا رو شکر که ٤ ماهگیت رو هم به سلامتی گذروندی . امروز یه ماه جدید زندگیت رو آغاز میکنی، با تجربه های جدید و دوست داشتنی برای من و خودت! همه چیز داره به سرعت برق و باد میگذره .خیلی زود داری بزرگ میشی و ما نمیفهمیم که این روزهای شیرین با وجود تو چه جوری میگذره. با حضورتو زندگی یک شکل دیگه ای شده. هر روز که میگذره با کارهای شیرین و بامزه ات خودت رو تو دل ما بیشتر جا میکنی ...
و باز عاشق می شم ، عاشق خنده هایت ، بهانه هایت و خوابیدنت ..
اما پسرم: توی این مدت کوتاه که از وجود نازنینت میگذره من با خنده هات خندیدم و با درد هات گریسته ام. و همیشه بهترین ها و زیباترین ها رو برات خواسته ام .
نمی دانم در عشق مادر و فرزندی چه حکمتی است : عشقی پاک، زیبا و خالص
مادر که شدی تمام آنچه هستی باید برای فرزندت باشد!یعنی هستی و نیستی ات...این شاید فداکاری بزرگ و دور از عقلی باشد.یعنی فداکاری در حد نابودی خود!اما دیگر نه حق انتخاب داری و نه می خواهی راه دیگری انتخاب کنی.این یعنی مادر!
تنها می دونم که با وجود نازنینت ذره ذره عاشق می شم . عاشق مادرم ، عمق فداکاری و از خود گذشتگی هایش را بیشتر درک می کنم و باز عاشق می شوم عاشق او که هرگز آن طور که باید نتونسته ام قدردانش باشم ،مادر عزیزم مرا به خاطر تمام کوتاهی هایم ببخش وبدان که دوستت دارم .
چهار ماهه شدنت مبارک پسرم
عکسها در ادامه مطلب:
همه ی دنیای منی عزیزم