پارسا جـ❤ـونم ، نفسـم ، عشقـمپارسا جـ❤ـونم ، نفسـم ، عشقـم، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

ღஜღ پارسا کوچولوی مـــــــا ღஜღ

20 ماهگی قشنگترین خلقت خدا

نگاهت را قاب میگیریم در پس آن لبخند که به من شور و نشاط زندگی میبخشد سلام آرومه جونم: یه دونه پسرم ، خیلی زودتر از اونی که فکرشو میکردم بزرگ شدی. شدی یه پسر مهربون و تودل برو. اینقدر با محبتی که بعضی وقتها پیشت کم میارم. آخه یه کوچولوی 20 ماهه اینقدر احساساتی میشه؟ گل مامان مهمترین اتفاقی که توی این ماه برات پیش اومد جوونه زدن یه دندون جدید (پنجمین دندون) بود که بعد از 6 ماه انتظار بالاخره نیمۀ مرداد ماه در اومد و ما رو کلی از نگرانی در آوردی.  بلافاصله بعد از اون دو تا دندون دیگه هم توی فک بالا در آوردی و ما رو کلی خوشحال کردی. حالا که ۲۰ ماهه شدی من بازم متوجه تغییرات زیادی ت...
16 شهريور 1391

روزانه های ما

گل پسرم ، نفسم ، همۀ وجودم سلام: روزها هفته ها ماهها دارن چقدر زود میگذرن. این روزها زیاد حال خوشی ندارم خیلی سردرگمم. گاهی اوقات احساس خوشبختی می کنم. گاهی اوقات دلم میگیره و گاهی اوقات هم از گذر عمر افسوس می خورم. گاهی احساس می کنم چقدر عمرم داره بیهوده می گذره. گاهی هم میگم بزرگترین رسالت من تربیت پسرمه و گاهی... . این روزها خیلی وروجک و بازیگوش شدی. کارای خطر ناک هم زیاد انجام میدی به خاطر همینم هست که چهار چشمی مراقبتم و هیچ وقتی واسه نوشتن خاطراتت و کارهای دیگه ندارم. تربیتت خیلی مشکل شده . احساس میکنم کم کم داره رفتارهات شکل میگیره و من باید همۀ تمرکزم رو روی این قضیه بزارم. ولی در مجموع عاشقتم مامان. با تمام وجودم...
4 شهريور 1391

14 مردادی که گلبارونه...

تـــو ملــودے کــدام تــرانــه ے عـــاشقــانــه اے کــه تمـــامــ اشتیـــاقــمــ ، بـــر وزن نگـــاهتـــ شعـــر مـے شــود امروز ١٤ مرداد ماه واسمون یه روز خیلی قشنگ و به یاد موندنیه چون هم روز تولد بابا مسعوده، هم نوزدهمین ماهگرد پارسا جونه و این دوتا مناسبت مقارن شده با ولادت امام حسن(ع). پس قدرشو میدونیم واین روز رو باهم جشن میگیریم.  همسرم: 32 سال پیش قدم های مهربونتو بر زمین گذاشتی ، اون موقع من هنوز نبودم و تو رو ندیده بودم. هنوز خبر نداشتم که خداوند چی کار کرده برام. خدایا ممنونتم شکرت ...
14 مرداد 1391

این روزهای من و همدمم پارسا

تمــــام اکسیـــژنـهـای دنـــیا را هم بیاورنــد بــه کــــارم نمی آیــد مــــن پــر از هــــــوای تـــو أم برگ گلم سلام:   این روزها تمام زندگیم حول محور تو می چرخه. نمی دونم این روزها رو چه جوری واست ثبت کنم که برات بمونه. که بدونی هر لحظمون چه جوری می گذره . در چه فضایی. خوشبختی هر روزم رو لمس کنی. خیلی وقته حسهای قشنگی از تو میگیرم... وقتی با هر یک قاشقی که غذا میخوری یک قاشق غذا هم دهن من میزاری... وقتی با اون دستهای کوچولوت بعد از تموم شدن غذا دونه دونه ظرفها رو جمع میکنی و میاری میدی دست من... وقتیکه با هر بار آب خوردنت ازم میپرسی که( آبه ایخوای؟) بعد بقیه ...
6 مرداد 1391

روزهای به یاد ماندنی ما (چهارمین سالروز ازدواج)

  زندگی شبیه شعریست ! قافیه هایش با من ! " تو " فقط همیشه ردیف باش ! همسرم: امروز23 تیر ماه  درست 4 ساله که از آغاز زندگی مشترکمون که با عشق آغازش کردیم میگذره... ٤ سال شریک لحظه های ناب نفسهات شدم ودرهمۀ لحظه ها خوشی و سختی در کنار هم بودیم...  زندگیمون ورق خورد و خدا منت رو بر ما تموم کرد و ما رو لایق پدر ومادرشدن دونست... و من خوشحالم که یک سال دیگه بر عمر زندگی مشترکمون افزوده شد... امید که تا آخرین لحظۀ نفسهایم بوی نفسهایت امید زندگیم باشد ... ومردانگی هایت چراغ راه زندگیم ... وپدرانه هایت چون کوهی محکم پشت و پناه پسرم... ...
23 تير 1391

18 ماه مادرانه، عاشقانه، کودکانه

نــفس، شاید دلیلی باشد برای زندگی اما....... بی شک تــــو بهانه آنی....... مهربون پسرم سلام: گل قشنگم انگار همین دیروز بود که داشتم از ٦ ماهگیت و شیطنتها و واکسنتت مینوشتم حالا دقیقا ١ سال از اون رو میگذره. نمي تونم بگم روزهای با تو بودن تند گذشت يا كند . هر چی بود عالی گذشت . روزهایی پر از شادی و هيجان و شگفتی . روزهایی پر از بچه داری و خستگی . روزهای عشق و يكرنگی . روزهای تكرار نشدنی ... چقدرخوشحالم که داریم به 2 سالگیت نزدیک تر میشیم،خوشحالم از اینکه روز به روز حرفای من رو بهتر میفهمی و واکنش نشون میدی . مثل طوطی همه چیز رو تکرار میکنی، نمیدونم که چقدر باید از خدا تشکر کنم به خاطر ت...
15 تير 1391

این روزهای قلب من ♥ پارسا ♥

به قدر کندوی عسل طعم روزهایم شیرین شده، بس که عسل می بارد از نگاهـــــــــــت ، از لبـــــــــــت؛ وقتی چشم در چشمم شیرین بیانی می کنی...!!!       ماه آسمون من سلام:   گل قشنگ من پارسا جونم این روزا بی حد و اندازه شیطون و وروجک شدی زندگی من. با خودم فکر میکنم میگم  یه بچه کوچولو دیگه ازینم شیطونتر میشه که تو هستی؟؟؟   میخواستم از شیطنتهات بنویسم، ولی بی خیال...     بی خیال وقتی،  عاشقانه همه کارهاتو دوست دارم . آخه اینقدر عشقی که بهت دارم زیاده که بقیه کارات جلوی چشمام نمیاد...  اصلا عاشق تمام شیطونی ها و خرابکاری هاتم و با تمو...
30 خرداد 1391

شب آرزوها

 شب آرزوها  شبی که خدا بی حساب می بخشد باز پنجره های ملکوت به بهانه ی دیگر گشوده شد و چه عاشقانه می سراید : این الرجبیون ؟ پسرم: امشب شب آرزوهاست، نمی دونم خوشبختی برای تو در چی معنا میشه فقط می دونم خوشبختی وسیعتر از اونیه که در ذهنت بگنجه و زیباترین لحظه ایه که می تونی در زندگی درک کنی و من برای تو خوشبختی ات را آرزومندم . . .   دوستای خوبم:    امشب در مناجات و خلوت عاشقانه تان با معبود  ما رو هم  از یاد نبری د... خدایا آنکس که امشب صادقانه یادم میکند هر لحظه عاشقانه یادش کن . . . ...
4 خرداد 1391

عاشقانه با تو...

 مهربانی  کودکم: خواستم مهربانی را یادت دهم، تا این دنیای سرد ویخ زده را آنچنا ن  گرم کنی که گلهای شادی همه جا برویند؛ اما توخود مهربان بودی وبه من دوباره آموختیَش. وقتی که زانوی غم بغل گرفتم و چهره ی تو نا آرام شد... وقتی که سردرگریبان بردم و تو با دستهای کوچکت نوازشم کردی ... وقتی که ازدرد آه کشیدم وسراسیمه به سویم شتافتی و تا لبخند را برلبانم ندیدی،  مهرت را دریغ نکردی. حال اگر روزی از من خواستی که مهربانی را برایت نقاشی کنم...   زیباترینم:  صورت تو را خواهم کشید. تو که به من آموختی مهربانی آموختنی نیست، ...
1 خرداد 1391